پنجره های بسته
جغرافیا: ایران - بندر بوشهر
تاریخ: حوالی سال ۱۴۰۰
زمان: ثانیه ها، دقایق و ساعتهای تازه گذشته
پنجره برای حرف زدن، شنیدن صدای زندگی، دیدن روزهای در گذر عمر، صدا زدن دوستی، همسایهای یا فرزندی، ریختن خرده نانی برای گنجشکی و شاید برای سرک کشیدن و دید زدنهای عاشقانه است.
با همهی رازهایش، نفس کشیدنش، هوای تازهاش، درخشش نورش و همهی گرمی و دلپذیریاش...
از نگاه من پنجره نمادی از انتظار، امید و ارتباط با دنیای بیرون است. پنجره یک فرصت است، فرصتی برای همهی چیزهایی که نوشتم. حالا چرا همه این فرصتها را به روی خودمان بسته ایم؟ چرا دیگر نمیخواهیم داشته باشیمشان؟ چرا نگذاریم هوای تازهای در خانهمان بوزد و حال دلمان را عوض کند؟
پنجرههای زیادی در بافت قدیم و سنتی محله های قدیمی شهرم بوشهر بسته شده اند. درصد زیادی از این بافت به ویرانه تبدیل شدهاند. تعداد کمی ترمیم شده ولی مابقی یا کاملا با خاک یکسان شده یا به انباری و دیوار تبدیل شده اند.
با این حال، چرایی اش هزار و یک دلیل هم داشته باشد، پنجره نیاز به باز بودن دارد نه بسته شدن!
علی نصوری - زمستان 1403